همه چیز از همه دنیا |
|||||||||||||||||
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 15:3 :: نويسنده : کورش اردیخانی
با گل رفتم بیمارستان، نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین، گفتم پ نه پ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...
**************
تو صف عابر بانک سه ساعته وایسادم.یارو اومده میگه آقا
**************
با داداش کوچیکم تو خیابون دارم راه میرم دوستم منو دیده میگه:به داداشته.من:پ نه پ بابامه خودشو فریز کرده یکم حال کنیم
************** دوستم رفته خواستگاری
************** مامانم زنگ آیفونو زده باز کردم . مادربزرگم میگه رضا مامانت رو دیدی در رو باز کردی ؟؟؟ میگم : پـَ نـَ پـَ دستش رو از زیر در نشون داد من هم درو باز کردم !!
************** تو مغازم بودم سرم با اینترنت گرم بود.یه آقایی اومد گفت :یه عینک میخوام که به صورتم بیاد.طبق عادت همیشگی گفتم واسه خودتون میخواین!؟یارو خیلی مرد بود نگفت پ ن پ واسه گربه نره میخوام.گفت بله واسه خودم میخوام.
**************
رفتم کتابخونه گفتم ببخشید از سعدی چی دارین ؟
************** بابام از اداره زنگ زده خونه بعد کلی احوال پرسی میگه محمد خودتی ؟
************** آب خونه قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد. می پرسه زنگ لوله هاست؟
************** مامانم چندتا تار مو سفید بین موهام دیده میگه ای وای موهات سفید شده!؟؟ پ ن پ چندتاشون شکسته بودن گچ گرفتمشون!!!
************** مامانم پشت ایفون : می خوای بیای تو؟ ************** این په نه په هم موعضلی شده تو خونه ما،کلا همه از دم،هرچی ازش بپرسی میخواد با په نه په جواب بده،پیر و جوون هم نداره!
************** بگذار قلم را به غزل بسپارم ،
**************
به بابا گفتم میخام کفش بخرم
************** رفتیم یكی از امام زاده های اطراف شهرمون. ************** دارن گوسفندرو قربونی میکنن ... یه آفتابه آوردن که بش آب بدن ...
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها ![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |